در سال 1980 ، مایکل پورتر آکادمیک آمریکا توضیح داد که چگونه یک شرکت مزیت رقابتی را در محدوده بازار منتخب خود در استراتژی های عمومی به اصطلاح پورتر دنبال می کند. 40 سال بعد ، اگرچه با برخی اصلاحات جزئی و دیدگاه های جدید ، آنها هنوز هم برای هر اندازه یا شکل تجارت قابل استفاده هستند.
در مقاله قبلی ، ما در مورد استراتژی تمایز به همراه چند نمونه بحث کردیم. امروز ، ما در مورد یک مورد دیگر-رهبری هزینه صحبت خواهیم کرد ، و برخی از بهترین نمونه های رهبری هزینه در دنیای واقعی را خواهیم دید تا به ما در درک مفهوم کمک کند.
جوهر استراتژی انتخاب کارهایی است که نباید انجام شود.~مایکل پورتر
اما قبل از اینکه به قسمت سرگرم کننده برویم - مثالهای رهبری هزینه ، یک چیز وجود دارد که ما باید برای پاک کردن آن بپردازیم. یا به عبارت دیگر ، این استراتژی در واقع به چه معنی است؟چگونه یک شرکت می تواند در هزینه ها به رهبری برسد؟بیایید دریابیم:
رهبری هزینه چیست؟
شرکتی که یک استراتژی رهبری هزینه را دنبال می کند با هدف دستیابی به کمترین هزینه های عملیاتی در بخش خود ، یک مزیت رقابتی ایجاد می کند. برخی از نمونه های رهبری هزینه شامل مک دونالد ، والمارت ، رایانیر ، پریمارک و IKEA است.
به عنوان مثال ، بیایید شرکتی را که صندلی های تولیدی دارد تصور کنیم. اگر این شرکت صندلی های سفارشی را برای هر مشتری خاص تولید کند ، هزینه های عملیاتی آن واقعاً زیاد خواهد بود. چرا؟
از آنجا که هر صندلی در زمان دیگری سفارش داده می شود ، با مواد و رنگ های مختلف ، و حتی فرآیند یا فناوری تولید آن ممکن است متفاوت باشد. سطح بالای سفارشی سازی به شرکت اجازه نمی دهد از مقیاس تولید و یا فرآیندهای مستقر استفاده کند.
حال تصور کنید که همان شرکت در حال تولید صندلی های بسیار مستقل است که همه به نظر می رسند ، بدون توجه به ترجیحات مشتری. این شرکت می تواند با استفاده از اقتصادهای مقیاس*و کاهش هزینه های تولید با استفاده از قطعات کمتر و ساده تر ، کارآیی خود را بهبود بخشد.
*اقتصاد مقیاس: مزایای هزینه حاصل از افزایش تولید و کاهش هزینه ها. از آنجا که هزینه ها در تعداد بیشتری از کالاها گسترش می یابد ، هزینه برای هر واحد کاهش می یابد.
رهبری هزینه چیست؟
استراتژی رهبری هزینه اغلب با رهبری قیمت اشتباه گرفته می شود ، اما این دو مفهوم متفاوت هستند. شرکتی که به کمترین هزینه های تولید رسیده است ، لزوماً کمترین قیمت را ارائه نمی دهد.
اگر این اتفاق بیفتد ، شرکت حاشیه سود دارد که بالاتر از حد متوسط است. با این حال ، بسیاری از مشاغل که یک استراتژی رهبری هزینه را دنبال می کنند ، معمولاً با قیمت نیز رقابت می کنند و به دلیل مدیریت و ساختار کم هزینه در آن بسیار کارآمد هستند.
چگونه می توانید یک مزیت رقابتی در هزینه ها ایجاد کنید؟
و آخرین مورد قبل از اینکه به مثالهای رهبری هزینه خود برویم ، بیایید برخی از راه هایی که می توانید به این مزیت رقابتی برسید ، زوم کنیم:
استفاده از دارایی بالا
در صنایع خدماتی ، استفاده از دارایی بالا به حداکثر رساندن استفاده از خدمات در یک دوره زمانی خاص اشاره دارد. به عنوان مثال ، رستوران که خیلی سریع میزها را می چرخاند ، با داشتن مشتری های بیشتری که برای مدت زمان کوتاه تر می ماند بر خلاف رستوران دیگری که در آن یک میز به طور همزمان در آن اشغال می شود.
مثال دیگر می تواند یک سالن ناخن باشد که در آن ناخن ها به مدت 30 دقیقه به جای 60 دقیقه انجام می شود و با کاهش زمان ارائه خدمات ، در یک روز بیشتر در یک روز خدمت می کند.
در صنایعی که شامل تولید محصول می شود، استفاده از دارایی بالا شامل تولید حجم بالایی از خروجی است. این معمولاً با تولید مقادیر زیادی از محصولات استاندارد شده (تولید انبوه)، با استفاده از صرفه‌جویی در مقیاس که قبلاً در مورد آن صحبت کردیم به دست می‌آید.
هزینه های عملیاتی مستقیم و غیر مستقیم پایین
یکی دیگر از پیامدهای حاصل از تولید مقادیر بالای محصولات استاندارد، کاهش هزینه های عملیاتی مستقیم و غیرمستقیم است. هزینه های تولید با استفاده از قطعات استاندارد کمتر و بیشتر پایین نگه داشته می شود.
با این حال، از دیگر راه‌هایی که شرکت‌ها می‌توانند به هزینه‌های عملیاتی پایین دست پیدا کنند، پرداخت دستمزد کم، اجاره دفاتر و انبارها در مناطق کم اجاره، به حداقل رساندن هزینه‌های تبلیغات، برون‌سپاری و غیره است.
برای مثال، یکی از راه‌هایی که رایان ایر می‌تواند هزینه‌ها را کاهش دهد، فرود آمدن در فرودگاه‌های کوچکتر و دورافتاده به جای فرودگاه‌های اصلی است که گران‌تر هستند.
کنترل زنجیره ارزش
یکی دیگر از راه های تضمین هزینه های کمتر این است که کنترل بیشتری بر زنجیره ارزش داشته باشید. هر چه یک شرکت گروه های عملکردی بیشتری را به دقت تماشا کند (تامین/تدارکات، امور مالی، موجودی، فناوری اطلاعات، بازاریابی و غیره)، کنترل فرآیندهای عملیاتی آسان تر است.
و البته هزینه های مرتبط با آنها. به عنوان مثال، این می تواند مذاکره در مورد قیمت های پایین تر با تامین کنندگان، اعمال مناقصه رقابتی برای قراردادها، دسترسی ترجیحی به مواد خام و غیره باشد.
نمونه های رهبری هزینه
با تشکر از صبر!🙂 اکنون که درک بهتری از این استراتژی رقابتی خاص داریم، بیایید مستقیماً به نمونه‌های رهبری هزینه خود بپردازیم:
1. رایان ایر
مثال های رهبری هزینه شماره 1: رایان ایر
RyanAir احتمالاً یکی از مشهورترین نمونه ها در مورد رهبری هزینه است. شرکت هواپیمایی مقرون به صرفه ایرلندی که در سال 1984 تأسیس شد (با اندازه ناوگان 469 هواپیما از جمله شرکت های تابعه) بیش از هر ایرلاین دیگری در جهان مسافران بین المللی را حمل می کند.
استراتژی مزیت رقابتی این شرکت مبتنی بر قصد آنها برای برتری بر رقبا با ارائه خدمات مسافرتی هوایی با کمترین هزینه واحد ممکن است. این امر به روش های مختلفی حاصل می شود، از جمله:
- قدرت چانه زنی قابل توجهی بر تامین کنندگان، که به شرکت کمک می کند هزینه های عملیاتی خود را پایین نگه دارد.
- تنوع کم هواپیما (عمدتاً بوئینگ 737-200) که به آنها امکان می دهد قطعات یدکی را در مقادیر زیاد خریداری کنند.
- قدرت مذاکره با اپراتورهای فرودگاه، درخواست هزینه های پایین فرود و جابجایی، علاوه بر پرواز به فرودگاه های کمتر محبوب؛
- عدم وجود خدمات تمایز مانند طرح‌های وفاداری، غذای رایگان، سرگرمی‌های داخل پرواز، سالن‌های فرودگاه، کابین ممتاز و غیره.
و دیگران!استراتژی مزیت رقابتی این شرکت به ویژه برای مشتریان حساس به قیمت جذاب است.
2. Walmart
مثال های رهبری هزینه شماره 2: والمارت
بعدی در لیست نمونه های رهبری هزینه ما Walmart است.
والمارت یک شرکت خرده فروشی چندملیتی ایالات متحده است که 11484 سوپرمارکت و فروشگاه تخفیف در 27 کشور جهان را اداره می کند. استراتژی مزیت رقابتی آن مبتنی بر فروش محصولات مارک با هزینه های کم و جذب بیشترین تعداد مشتری ممکن است.
این شرکت در ایجاد مزیت رقابتی در هزینه ها به طرق مختلف بسیار موثر بوده است، از جمله:
- دستیابی به هزینه های عملیاتی کم از طریق اتوماسیون و فناوری؛
- به حداقل رساندن هزینه های منابع انسانی (از جمله دستمزدهای بسیار پایین)؛
- همکاری نزدیک با تامین کنندگانی که بر برندهای صنعتی تسلط دارند.
- ناوگان خود شامل 3000 کامیون و 12000 تریلر، کاهش هزینه های برون سپاری.
- و حتی ملاقات با فروشندگان برای کمک به آنها برای کاهش هزینه های خود، ایجاد یک رابطه برد-برد.
علاوه بر این، والمارت یک سیستم شبکه ماهواره ای را برای به اشتراک گذاری اطلاعات از طریق شبکه فروشگاه ها، مراکز توزیع و تامین کنندگان شرکت پیاده سازی کرد.
این سیستم همچنین به آنها کمک کرد تا سفارشات کالاها را تجمیع کنند و والمارت را قادر می سازد تا مقادیر بیشتری را با قیمت های پایین تر خریداری کند.
3. پریمارک
مثال های رهبری هزینه شماره 3: Primark
فهرست نمونه‌های رهبری هزینه ما با Primark، یک خرده‌فروش مد سریع ایرلندی با 370 فروشگاه در 12 کشور، ادامه می‌یابد. این شرکت قیمت های پایینی را ارائه می دهد که به طور قابل توجهی از رقبای خود کمتر است، که عمدتاً به دلیل هزینه های عملیاتی پایین آنها امکان پذیر است.
وقتی صحبت از استراتژی مزیت رقابتی خود می شود، Primark برخی کارها را متفاوت از سایر برندها انجام می دهد. این موارد به آنها امکان می دهد در یک صنعت بسیار رقابتی به رهبری در هزینه ها دست یابند:
- مقدار زیادی سهام - با خرید عمده برای همه فروشگاه های خود، Primark موفق می شود هزینه ها را کاهش دهد و به صرفه جویی در مقیاس که قبلاً در مورد آن صحبت کردیم، دست یابد.
- نام تجاری و تبلیغات اندک - این شرکت همچنین بودجه کمی را صرف تبلیغات می کند و عمدتاً به حساب های رسانه های اجتماعی و تبلیغات شفاهی خود متکی است.
- زنجیره تامین کارآمد - Primark فرآیندهای زنجیره تامین خود را ساده کرده است و اطمینان حاصل می کند که هیچ هزینه اضافی از طریق فعالیت های غیر ضروری رخ نمی دهد.
- کاهش زمان عرضه به بازار - به لطف ترخیص سفارشی کامپیوتری شرکت و شبکه انبارداری و توزیع قوی.
- برون سپاری – پریمارک تولید لباس های خود را به کشورهای در حال توسعه مانند هند که نیروی کار ارزان تری ارائه می دهند برون سپاری می کند.
با در نظر گرفتن همه این کارایی ها و استراتژی های عملیاتی، جای تعجب نیست که Primark از طریق هزینه های کم، مزیت رقابتی قابل توجهی را به دست آورده است.
4. مک دونالد
مثال های رهبری هزینه شماره 4: مک دونالد
البته، نمی‌توان فهرستی از نمونه‌های رهبری هزینه‌ها را بدون یکی از معروف‌ترین برندها در صنعت فست‌فود - مک‌دونالدز، ارائه داد. اما چگونه این شرکت به مزیت رقابتی خود دست می یابد؟
بیا یک نگاهی بیندازیم:
- تحویل سریع غذا – مک‌دونالدز فرآیندهای پخت غذا را بهینه کرده است و یادگیری آنها را برای همه کارمندان ساده و آسان کرده است و منحنی یادگیری را تا حد امکان کاهش می‌دهد.
- آموزش - علاوه بر این، شرکت دارای تقسیم کار است که به آنها اجازه می دهد تا تازه کارها را استخدام کرده و آموزش دهند، در مقابل استخدام آشپزهایی که قبلاً آموزش دیده اند، که به آنها امکان می دهد دستمزدهای کمی بپردازند.
- ادغام عمودی - در مقایسه با رقبا، مک دونالد دارای امکاناتی است که ترکیبات مواد را برای محصولات خود تولید می کند و هزینه های آن را بیشتر به حداقل می رساند.
به عبارت دیگر، این شرکت نه تنها در مورد مواد خام و منابع انسانی بهینه شده، بلکه با استفاده از دارایی های بالا - بله، همان چیزی که در نکته قبل دیدیم - مدیریت می کند که هزینه ها را کاهش دهد.
از آنجایی که آنها قادر به تولید و تحویل غذا در سریع ترین زمان ممکن هستند، می توانند به مشتریان بیشتری در مقایسه با رقبای خود در مدت زمان مشابه خدمات ارائه دهند.
5. IKEA
مثال های رهبری هزینه شماره 5: IKEA
نیازی به گفتن نیست که خرده فروش مبلمان معروف سوئدی، صنعت مبلمان را کاملا متحول کرده است.
IKEA با تولید مقادیر عظیمی از محصولات استاندارد شده که مردم می توانند خودشان آن را مونتاژ کنند، مزیت رقابتی قابل توجهی با استراتژی رهبری هزینه خود به دست آورده است. امروزه، این گروه چند ملیتی دارای 433 فروشگاه در 52 کشور است.
IKEA یک رهبر مطلق در صنعت مبلمان است که در مورد هزینه های کم به وجود می آید ، و به همین دلیل است:
- محصولات استاندارد - بر خلاف رقبا ، IKEA محصولات شخصی را ارائه نمی دهد. عملاً همه آنها استاندارد شده اند ، که به شرکت اجازه می دهد تا آنها را در مقادیر عظیمی برای همه فروشگاه های خود در سراسر جهان تولید کند. و رسیدن به اقتصاد مقیاس هایی که رقبای کوچکتر فقط قادر به آن نیستند.
- خود - مونتاژ - خرده فروش به دنبال تأمین کننده هایی است که قادر به تولید زیر مجموعه های با کیفیت با کمترین هزینه ممکن هستند ، در حالی که مشتریان مجبورند خودشان مبلمان را جمع کنند. این یکی از دلایلی است که قیمت آنها بسیار پایین است ، زیرا IKEA بودجه ای را برای کارمندان برای فرایند مجمع خرج نمی کند. شما می توانید آنها را علاوه بر این استخدام کنید ، اما آنها در قیمت اصلی محصول گنجانده نشده اند.
- برون سپاری-همانطور که بسیاری از شرکت های دیگر انجام می دهند ، IKEA همچنین از تولید محصولات خود در کشورهای با دستمزد کم استفاده می کند ، که به آنها امکان می دهد علاوه بر این هزینه ها را کاهش دهند.
به اندازه کافی جالب ، IKEA همچنین به همراه مزیت رهبری هزینه خود ، یک استراتژی تمایز را تا حدی دنبال می کند. این شرکت عملاً یک مدل تجاری کاملاً جدید و نوآورانه را اختراع کرد که فوراً مردم آن را دوست داشتند.
6. آمازون
نمونه های رهبری هزینه شماره 6: آمازون
بعدی در لیست ما از نمونه های رهبری هزینه ، پادشاه چند ملیتی تجارت الکترونیک - آمازون است. وقتی صحبت از مفهوم پورتر می شود ، استراتژی اصلی این شرکت در مقایسه با سایر خرده فروشان آجر و ملات به وضوح رهبری است.
آمازون از چندین طریق به مزیت رقابتی خود می رسد ، از جمله:
- اقتصاد مقیاس - این شرکت دارای امکانات انبارداری و توانایی پردازش عظیم است ، بنابراین قادر به کاهش هزینه ها از طریق اقتصادهای فیزیکی مقیاس است.
- فناوری پیشرفته - با استفاده از فناوری های پیشرفته محاسبات و شبکه ، آمازون به حداکثر کارایی عملیاتی (و هزینه های به حداقل رسیده) دست می یابد.
- اتوماسیون فرآیند - این شرکت توانسته است بسیاری از فرآیندهای عملیاتی از جمله پردازش خرید و برنامه ریزی تحویل را از جمله دیگر به صورت خودکار انجام دهد.
هدف اصلی آمازون ایجاد یک مزیت رقابتی از طریق بهبود مداوم زیرساخت های فناوری اطلاعات است. با این حال ، دقیقاً همانطور که با IKEA دیدیم ، این شرکت نیز در حال دستیابی به سطوح خاصی از تمایز است.
به عنوان مثال ، یکی از راه هایی که این شرکت توانسته است خود را متمایز کند ، از طریق بررسی و بازخورد مشتری است و مشتریان را ترغیب می کند تا از آمازون بیشتر بخرند. و اکنون ، در مورد مجموعه ما در مورد نمونه های رهبری هزینه ما:
7. لیدل
نمونه های رهبری هزینه شماره 7: LIDL
لیست ما از نمونه های رهبری هزینه با LIDL ، یک زنجیره سوپر مارکت بین المللی تخفیف بین المللی که بیش از 10 هزار فروشگاه در سراسر اروپا و ایالات متحده فعالیت می کند ، ادامه دارد. این شرکت یک مدل تجاری کم هزینه را حفظ می کند که بخش عظیمی از موفقیت آن است.
در اینجا نحوه دستیابی LIDL به مزیت رقابتی خود آمده است:
- زنجیره تأمین - با همکاری نزدیک با تأمین کنندگان ، این شرکت قصد دارد هزینه های زنجیره تأمین را به حداقل برساند. در نتیجه ، آنها همچنین قادر به ارائه قیمت پایین تر برای مشتریان خود هستند.
- مارک های برچسب خصوصی-طبق گفته های Business Insider ، 90 ٪ محصولات موجود در فروشگاه های LIDL مارک های دارای برچسب خصوصی هستند-به عبارت دیگر ، محصولات تولید شده به طور انحصاری برای این شرکت. این به LIDL اجازه می دهد تا واسطه را کاهش دهد و هزینه های اضافی تأمین کننده را از بین ببرد.
- انتخاب محدود محصول - LIDL حجم بالایی از محصولات را ارائه می دهد ، اما در انتخاب محدودی از مارک ها. این انتخاب محدود به شرکت قدرت خرید بیشتری را با تأمین کنندگان خود می دهد ، زیرا مقادیر بیشتری از مارک های کمتری را برای هر محصول ارائه می دهند.
- هزینه های کم کار-در مقایسه با سایر سوپر مارکت ها ، کارکنان LIDL حداقل است و کارمندان نیز آموزش دیده می شوند تا بتوانند در هر بخش کار کنند. این شرکت همچنین دارای یک فناوری و اتوماسیون بسیار کارآمد در اتاق عقب برای به حداقل رساندن تعامل انسان است.
علاوه بر این ، این شرکت هزینه هایی مانند روشنایی را کاهش می دهد ، داشتن فروشگاه ها در هر زمان ممکن از نور طبیعی استفاده می کنند. لیدل همچنین هزینه زیادی برای بازاریابی و تبلیغات نمی کند.
و این همه از من برای امروز بود!با تشکر از شما برای خواندن مقاله من در مورد نمونه های رهبری هزینه ، و امیدوارم که شما را در مورد بعدی ببینم!
animitevabg
سلام ، و به وبلاگ من خوش آمدید!بگذارید خودم را ارائه دهم.
نام من ANI است و من یک متخصص بازاریابی دیجیتال و تجزیه و تحلیل دیجیتال با 5 سال تجربه در بخش های مختلف از جمله خدمات مبتنی بر ابر ، SAAS ، پرداخت های دیجیتال ، برنامه های تلفن همراه و آموزش اجرایی هستم.
تخصص من مناطقی مانند Google Ads ، Google Analytics ، بهینه سازی موتور جستجو ، بازاریابی محتوا و رسانه های اجتماعی را در بر می گیرد.
