ایده و طراحی آزمایش ها: AEB AP AR DH. آزمایشها را انجام داد: AEB AP AR. تجزیه و تحلیل داده ها: AEB AP AR. مقاله را نوشت: AEB AP AR DH.
این یک مقاله با دسترسی آزاد است که تحت شرایط Creative Commons Attribution License توزیع شده است که استفاده، توزیع و تکثیر نامحدود در هر رسانه را مجاز میکند، مشروط بر اینکه نویسنده و منبع اصلی به درستی درج شده باشند.
چکیده
در این مقاله، نقش خاص تصادفی بودن در بازارهای مالی، با الهام از نقش سودمند نویز در بسیاری از سیستمهای فیزیکی و در کاربردهای قبلی در سیستمهای پیچیده اجتماعی-اقتصادی بررسی میشود. پس از مقدمهای کوتاه، به بررسی عملکرد برخی از پرکاربردترین استراتژیهای معاملاتی در پیشبینی پویایی بازارهای مالی برای شاخصهای مختلف بورس بینالمللی میپردازیم تا آنها را با عملکرد یک استراتژی کاملا تصادفی مقایسه کنیم. در این رابطه، داده های تاریخی برای شاخص های FTSE-UK، FTSE-MIB، DAX، و S & P500 برای یک دوره حدود 15 تا 20 ساله (از زمان ایجاد آنها تا به امروز) در نظر گرفته می شود.
معرفی
در فیزیک، هم در سطح کلاسیک و هم در سطح کوانتومی، بسیاری از سیستم های واقعی به دلیل نقش مفید یک نویز ضعیف تصادفی، خوب و کارآمدتر کار می کنند [1]-[6]. اما نه تنها سیستم های فیزیکی از بی نظمی سود می برند. در واقع، نویز تأثیر زیادی بر پویایی سلولها، نورونها و سایر موجودات بیولوژیکی، بلکه بر سیستمهای اکولوژیکی، ژئوفیزیکی و اجتماعی-اقتصادی دارد. به دنبال این خط از تحقیقات، ما اخیراً بررسی کردهایم که چگونه استراتژیهای تصادفی میتوانند به بهبود کارایی یک گروه سلسله مراتبی برای رویارویی با اصل پیتر[7]-[9] یا یک نهاد عمومی مانند پارلمان [10] کمک کنند. گروه های دیگر با موفقیت استراتژی های مشابهی را در بازی های اقلیت و پاروندو [11]، [12]، در ارزیابی عملکرد پورتفولیو [13] و در زمینه حراج مضاعف پیوسته [14] کاوش کرده اند.
اخیراً طالب در کتابهای موفق خود [15]، [16] به طرز درخشانی بحث کرده است که چگونه شانس و قوهای سیاه بر زندگی ما حکومت میکنند، بلکه رفتار اقتصادی و بازار مالی فراتر از انتظارات یا کنترل شخصی و منطقی ما است. در واقع، تصادفی وارد زندگی روزمره ما می شود، اگرچه ما به سختی آن را تشخیص می دهیم. بنابراین، حتی بدون تردید به اندازه طالب، به راحتی می توان ادعا کرد که ما اغلب پدیده های اطراف خود را اشتباه می فهمیم و فریب ارتباطات ظاهری را می خوریم که فقط ناشی از اقبال است. سیستمهای اقتصادی بهطور اجتنابناپذیری تحتتاثیر انتظارات، چه در حال و چه در گذشته، قرار میگیرند، زیرا باورهای کارگزاران به شدت بر پویاییهای آینده آنها تأثیر میگذارد. اگر امروز انتظار بسیار خوبی در مورد عملکرد هر اوراق بهادار ایجاد می شد، همه برای خرید آن تلاش می کردند و این اتفاق به معنای افزایش قیمت آن بود. در آن صورت، فردا، این اوراق بهادار بالاتر از امروز قیمت گذاری می شود و این واقعیت فقط نتیجه انتظارات بازار خواهد بود. این وابستگی عمیق به انتظارات باعث شد تا اقتصاددانان مالی تلاش کنند تا مکانیسم هایی برای پیش بینی قیمت دارایی های آتی ایجاد کنند. هدف این مطالعه دقیقاً بررسی این است که آیا این مکانیسمها که در بخشهای بعدی به تفصیل توضیح داده خواهد شد، در مقایسه با یک استراتژی کاملا تصادفی در پیشبینی پویایی بازار مؤثرتر هستند یا خیر.
در مقاله قبلی [17]، با انگیزه برخی آزمایشهای جالب که در آن از یک کودک، یک شامپانزه و دارت برای سرمایهگذاریهای سودمند استفاده شد [18]، [19]، ما قبلاً شواهدی به نفع استراتژیهای تصادفی برای FTSE- پیدا کردیم. بازار سهام انگلستان. در اینجا ما این بررسی را به سایر بازارهای مالی و برای استراتژی های معاملاتی جدید گسترش خواهیم داد. مقاله بصورت زیر مرتب شده است. بخش 2 مقدمه ای کوتاه برای بحث در مورد قابلیت پیش بینی در بازارهای مالی ارائه می کند. در بخش 3 سری های زمانی مالی در نظر گرفته شده در مطالعه خود را معرفی می کنیم و یک تحلیل بدون روند را در جستجوی انواع همبستگی های احتمالی انجام می دهیم. در بخش 4، ما استراتژی های معاملاتی مورد استفاده در شبیه سازی های خود را تعریف می کنیم، در حالی که، در بخش 5، نتایج اصلی به دست آمده را مورد بحث قرار می دهیم. در نهایت، در بخش 6، ما نتیجه گیری های خود را می گیریم، و همچنین برخی از پیامدهای سیاست ضد شهودی را پیشنهاد می کنیم.
انتظارات و پیش بینی پذیری در بازارهای مالی
همانطور که سیمون [20] اشاره کرد، افراد تصمیم خود را بر اساس دانش محدود در مورد محیط خود می گیرند و بنابراین برای به دست آوردن اطلاعات مورد نیاز با هزینه های جستجوی بالایی مواجه می شوند. با این حال، به طور معمول، آنها نمی توانند تمام اطلاعاتی را که باید جمع آوری کنند. بنابراین، عامل ها بر اساس عقلانیت محدود عمل می کنند، که منجر به سوگیری های قابل توجهی در به حداکثر رساندن مطلوبیت مورد انتظاری می شود که آنها دنبال می کنند. در مقابل، فریدمن [21] از رویکرد عامل منطقی دفاع کرد که معتقد است رفتار عامل ها را می توان با فرض عقلانیت آنها به بهترین شکل توصیف کرد، زیرا عوامل غیرعقلانی از رقابت در بازار جان سالم به در نمی برند و از آن رانده می شوند. بنابراین، نه سوگیری های سیستماتیک در مطلوبیت مورد انتظار، و نه عقلانیت محدود را نمی توان برای توصیف رفتار عامل ها و انتظارات آنها استفاده کرد.
بدون ترس از تناقض، می توان گفت که امروزه دو مدل مرجع اصلی انتظارات به طور گسترده در ادبیات اقتصاد ایجاد شده است: مدل انتظارات تطبیقی و مدل انتظارات منطقی. در اینجا ما هیچ تعریف رسمی از این پارادایم ها ارائه نمی کنیم. برای اهداف ما، یادآوری منطق آنها کافی است. مدل انتظارات انطباقی بر روی یک سری وزنی از مقادیر عقب مانده بنا شده است (به طوری که مقدار مورد انتظار یک متغیر نتیجه ترکیب مقادیر گذشته آن است). در مقابل، مدل انتظارات عقلایی این فرضیه را مطرح میکند که همه عوامل به تمام اطلاعات موجود دسترسی دارند و بنابراین، دقیقاً مدلی را میدانند که سیستم اقتصادی را توصیف میکند (مقدار مورد انتظار یک متغیر سپس پیشبینی عینی ارائهشده توسط نظریه است). قدمت این دو نظریه به مشارکتهای بسیار مرتبط بازمیگردد، که در میان آنها فقط به فریدمن [21]، [22]، فلپس [23] و کیگان [24] برای انتظارات انطباقی اشاره میکنیم (اما شایان ذکر است که مفهوم «انتظارات انطباقی» برای اولین بار توسط ارو و نرلوو [25] معرفی شده است. برای انتظارات منطقی به موث [26]، لوکاس [27] و سارجنت والاس [28] اشاره می کنیم.
بازارهای مالی اغلب به عنوان نمونه ای برای پویایی پیچیده و نوسانات خطرناک در نظر گرفته می شوند. این به نوعی ایده غیرقابل پیش بینی بودن را نشان می دهد. با این وجود ، به دلیل نقش مربوط به آن بازارها در سیستم اقتصادی ، ادبیات گسترده ای برای به دست آوردن برخی پیش بینی های قابل اعتماد تهیه شده است. در واقع ، پیش بینی نکته اصلی بازارهای مالی است. از آنجا که FAMA [29] ، ما می گوییم در صورت بروز داوری کامل ، بازار کارآمد است. این بدان معناست که مورد ناکارآمدی دلالت بر وجود فرصت های سودهای غیر قابل استفاده است و البته معامله گران بلافاصله موقعیت های طولانی یا کوتاه را اجرا می کنند تا هرگونه احتمال بیشتر سود از بین برود. جنسن [30] دقیقاً اظهار داشت كه در صورت غیرممكن بودن سود با تجارت بر اساس آن مجموعه اطلاعات داده شده ، می توان بازار را با توجه به مجموعه اطلاعاتی كارآمد دانست. این مطابق با ملکیل است [31] ، که استدلال می کند که یک بازار کارآمد کاملاً تمام اطلاعات را در تعیین قیمت دارایی ها منعکس می کند. همانطور که خواننده می تواند به راحتی درک کند ، بخش مهمتر این تعریف از کارآیی به کامل بودن مجموعه اطلاعات متکی است. در حقیقت ، FAMA [29] با توجه به میزان کامل بودن مجموعه آموزنده (یعنی "ضعیف" ، "نیمه قوی" و "قوی" ، سه شکل از کارآیی بازار را متمایز می کند. بنابراین ، معامله گران و تحلیلگران مالی به طور مداوم به دنبال گسترش اطلاعات خود برای به دست آوردن فرصتی برای انتخاب بهترین استراتژی هستند: این فرایند آنقدر عوامل را در نوسانات قیمت درگیر می کند که در پایان روز می توان گفت که فعالیت آنها به کاهش می یابدیک حدس سیستماتیکجهانی سازی کامل بازارهای مالی این فرایند را تقویت کرده و در نهایت ، ما چندین دهه از تنوع شدید و نوسانات زیاد را تجربه می کنیم.
کینز سالها پیش اظهار داشت که عقلانیت عوامل و روانشناسی جمعی (به اصطلاح "ارواح حیوانات") نباید به گونه ای تعبیر شود که گویی آنها یکسان هستند. نویسنده نمونه مسابقه زیبایی بسیار معروف را برای توضیح منطق زیر بازارهای مالی معرفی کرد. وی در تئوری عمومی خود [32] نوشت: "سرمایه گذاری مبتنی بر انتظارات طولانی مدت واقعی آنقدر دشوار است که به سختی عملی باشد. کسی که سعی می کند مطمئناً باید روزهای بسیار پر زحمت را پشت سر بگذارد و خطرات بیشتری را نسبت به کسی که سعی می کند بهتر از جمعیت حدس بزند ، چگونه جمعیت رفتار می کند ، پیش ببرد. و با توجه به هوش برابر ، او ممکن است اشتباهات فاجعه بار تری داشته باشد. به عبارت دیگر ، برای پیش بینی برنده مسابقه زیبایی ، باید سعی کنید زیبایی های ترجیحی هیئت منصفه را تفسیر کنید ، نه اینکه به ایده آل زیبایی عینی توجه کنید. در بازارهای مالی دقیقاً همان چیز است. به نظر می رسد پیش بینی قیمت سهام بدون اشتباه غیرممکن است. دلیل این امر این است که هیچ سرمایه گذار نمی تواند از قبل نظر "هیئت منصفه" را ، یعنی از یک توده گسترده ، ناهمگن و بسیار اساسی از سرمایه گذاران که باعث کاهش هرگونه پیش بینی احتمالی فقط یک حدس می شود ، بداند.
علیرغم ملاحظاتی از این دست، فرضیه بازار کارآمد نامیده می شود (که زمینه اصلی نظری آن نظریه انتظارات عقلایی است)، بازارهای کاملاً رقابتی و عوامل کاملاً منطقی را توصیف می کند که دارای تمام اطلاعات موجود هستند و بهترین استراتژی ها را انتخاب می کنند. زیرا در غیر این صورت مکانیسم تسویه رقابتی آنها را از بازار خارج می کند). شواهدی وجود دارد که این تفسیر از یک مکانیسم آربیتراژ کامل کارآمد برای تحلیل بازارهای مالی کافی نیست، به عنوان مثال: کاتلر و همکاران.[33]، که نشان میدهد که حرکتهای قیمتی بزرگ حتی زمانی که اطلاعات جدیدی در دسترس نیست یا کمی وجود دارد رخ میدهد. Engle [34] که گزارش داد که نوسانات قیمت به شدت از نظر زمانی همبستگی دارد. ماندلبروت [35]، [36]، لوکس [37]، مانتگنا و استنلی [38] که استدلال می کنند که نوسانات کوتاه مدت قیمت ها غیرعادی است. یا در آخر کمپبل و شیلر [39] که توضیح می دهند که قیمت ها ممکن است به طور دقیق ارزیابی های منطقی را منعکس نکنند.
بسیار جالب است که تعداد زیادی از مدلهای عوامل ناهمگون در حوزه ادبیات مالی معرفی شدهاند. در این مدلها، گروههای مختلفی از معاملهگران با انتظارات متفاوت در کنار یکدیگر زندگی میکنند و از طریق پیامدهای رفتارشان بر یکدیگر تأثیر میگذارند. بار دیگر، بحث ما در اینجا نمیتواند جامع باشد، اما میتوانیم به طور مثمر ثمر حداقل مشارکتهای براک [40]، [41]، براک و هومس [42]، کیارلا [43]، کیارلا و او [44]، دیگراوو و همکاران را ذکر کنیم..[45]، فرانکل و فروت [46]، لوکس [47]، وانگ [48] و زیمن [49].
بخشی از این ادبیات به رویکردی به نام «سیستمهای باور تطبیقی» اشاره دارد که سعی میکند غیرخطی بودن و نویز را در مدلهای بازار مالی اعمال کند. عدم قطعیت ذاتی در مورد اصول اقتصادی، همراه با خطاها و ناهمگونی، منجر به این ایده می شود که جدا از ارزش بنیادی (یعنی ارزش تنزیل شده فعلی جریان های مورد انتظار سود سهام)، قیمت سهام به دلیل مراحل خوش بینی یا بدبینی، به طور غیر قابل پیش بینی در نوسان است. به مراحل متناظر روند صعودی و نزولی که باعث ایجاد بحران در بازار می شود. چگونه می توان این نوع رفتار نامنظم را برای بهینه سازی یک استراتژی سرمایه گذاری مدیریت کرد؟به منظور توضیح نگرش بسیار متفاوتی که توسط نمایندگان برای انتخاب استراتژی ها هنگام معامله در بازارهای مالی اتخاذ شده است، بین بنیادگرایان و نمودارگرایان تمایز قائل شد. اولی ها انتظارات خود را در مورد قیمت دارایی های آتی بر اساس عوامل بنیادی بازار و عوامل اقتصادی (یعنی متغیرهای خرد و کلان اقتصادی مانند سود سهام، درآمد، رشد اقتصادی، نرخ بیکاری و غیره) قرار می دهند. برعکس، دومی ها سعی می کنند روندها یا ویژگی های آماری مرتبط را از سری داده های گذشته برون یابی کنند تا مسیرهای آینده قیمت دارایی ها را پیش بینی کنند (همچنین به عنوان تحلیل تکنیکال شناخته می شود).
با توجه به اینکه تعامل این دو گروه از عوامل تعیین کننده تکامل بازار است، ما اینجا را انتخاب می کنیم تا بر رفتار نمودارسازان تمرکز کنیم (از آنجایی که تجزیه و تحلیل کیفی بر روی مبانی اقتصاد کلان کاملاً ذهنی است و ارزیابی آن دشوار است)، سعی می کنیم سرمایه گذاران قبلی را ارزیابی کنیم. ظرفیت پیش بینی قبل از آنبا فرض فقدان اطلاعات کامل، تصادفی بودن نقش کلیدی ایفا می کند، زیرا دستیابی به کارایی غیرممکن است. این امر به ویژه برای تأکید بر این نکته مهم است که رویکرد ما بر هیچ شکلی از پارادایم فرضیه بازارهای کارآمد ذکر شده در بالا متکی نیست. بهطور دقیقتر، ما به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم: اگر معاملهگر فقدان اطلاعات کامل را در تمام بازار فرض کند (یعنی غیرقابل پیشبینی بودن پویایی قیمت سهام [50]-[53])، آیا یک تصادفی پیش از این فرض میشود. استراتژی معاملاتی به طور متوسط به خوبی استراتژی های تجاری شناخته شده عمل می کند؟ما از شواهدی حرکت میکنیم که از آنجایی که هر نماینده برای ایجاد استراتژیهای معاملاتی خود بر مجموعه اطلاعات متفاوتی تکیه میکند، نمیتوان از مکانیزم کارآمدی استفاده کرد. درعوض، یک شبکه پیچیده از رفتار تأثیرگذار بر خود، به دلیل گردش نامتقارن اطلاعات، پیوندهای خود را توسعه میدهد و رفتارهای گلهای را ایجاد میکند تا برخی از سیگنالها را دنبال کند که اعتبار آنها پذیرفته شده است.
بحران های مالی نشان می دهد که بازارهای مالی از شکست مصون نیستند. موفقیت دورهای آنها رایگان نیست: رویدادهای فاجعهبار ارزشهای عظیم دلار را میسوزاند و سیستمهای اقتصادی را در معرض خطر جدی قرار میدهند. آیا معامله گران آنقدر مطمئن هستند که استراتژی های تدوین شده با پویایی بازارها مطابقت دارند؟شبیهسازی ساده ما یک تحلیل مقایسهای از عملکرد استراتژیهای معاملاتی مختلف را انجام میدهد: معاملهگران ما باید روز به روز پیشبینی کنند که آیا بازار صعودی خواهد شد (روند « صعودی») یا نزولی (روند «نزولی»). استراتژی های آزمایش شده عبارتند از: Momentum، RSI، UPD، MACD، و یک کاملا تصادفی.
نظریه پردازان انتظارات منطقی بلافاصله شرط می بندند که استراتژی تصادفی رقابت را از دست می دهد زیرا از هیچ اطلاعاتی استفاده نمی کند، اما همانطور که نشان خواهیم داد، نتایج ما کاملاً شگفت انگیز است.
تجزیه و تحلیل بدون روند سری زمانی شاخص
ما چهار شاخص بسیار محبوب بازارهای مالی را در نظر می گیریم و به ویژه سری های زمانی متناظر زیر را که در شکل 1 نشان داده شده است، تجزیه و تحلیل می کنیم: